دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
13 آبان 1396 - 12:21
بازخوانی وقایع 13 آبان

روزی که جوانان ایرانی اولین سیلی را به آمریکا زدند

سیزده آبان نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است که در تقویم کشورمان «روز ملی مبارزه با استکبار» نام گرفت.
کد خبر : 227123

به گزارش خبرنگار احزاب خبرگزاری آنا، سیزده آبان نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است که در تقویم کشورمان «روز ملی مبارزه با استکبار» نام گرفت. تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، 13 آبان 1357 که روز دانش‌آموز نام گرفت و تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخی است که نمی‌توان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام در دوره وقوع تاثیر گذاری خاص خود را داشته و شرایط را به نحوی تغییر داده‌اند.


پس از آنکه قرارداد الجزایر بین رژیم پهلوی و رژیم بعث عراق امضا شد روابط رژیم عراق با ایران رو به بهبود نهاد و از این زمان به بعد بود که رژیم بعث حضور و فعالیت‌های سیاسی امام خمینی در آن کشور را با اخلال مواجه کرد. بر همین اساس نیروهای امنیتی رژیم بعث عراق بیت امام در نجف را محاصره و ایشان را با محدودیت مواجه کردند. ادامه این وقایع منجر به مهاجرت امام به پاریس شد. ایشان در 13 مهرماه 1357 به پاریس مهاجرت کرده و مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی را از آنجا پیگیری کردند. از این زمان به بعد مبارزات مردم ایران یکدست‌ و منسجم‌ در جهت سرنگونی رژیم پهلوی پیش رفت.


پیام امام خمینی به دانشجویان و دانش‌آموزان در مهر 57


مهاجرت تاریخی امام خمینی به فرانسه با آغاز سال تحصیلی تقارن پیدا کرده بود، لذا ایشان با مستقر شدن در پاریس و به مناسبت آغاز سال تحصیلی، پیامی برای مردم ایران فرستاده و به پیروزی را به آنان بشارت دادند. در بخشی از این پیام آمده بود: «در آغاز سال تحصیلی به محصلین علوم دینیه و دانشجویان دانشگاه‌ها و دانش‌آموزان که برای برقراری حکومت عدل اسلامی به پا خاستند درود می‌فرستم.... من با تأیید خداوند متعال و تمسک به مکتب پرافتخار قرآن به شما فرزندان عزیز اسلام مژده‌ پیروزی نهایی می‌دهم، به شرط اینکه نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد...»



امام خمینی جوانان را مورد خطاب قرار داده و به دانشجویان و دانش آموزان فرمودند: «هان‌ ای جوانان من! در محیط مدارس و دانشگاه‌ها و دانشسراها آگاهانه و متعهد به ‌پا خیزید، و به ‌هم بپیوندید و برای نجات اسلام و کشور کوشش کنید». امام با برشمردن حمایت‌های قدرت‌های راست و چپ از رژیم پهلوی، خصوصاً سفر رئیس‌جمهور چین به ایران خطاب به دانشجویان و دانش‌آموزان فرمودند: «پیوندتان را به ملت بزرگتان که تنها می‌خواهد روی پای خود بایستند و هیچ‌گونه گرایش به شرق و غرب نداشته باشد، مستحکم‌تر کنید و با شعار واحد توحیدی دست جباران و غارتگران بین‌المللی را از مخازن خود کوتاه کنید». برای رسیدن به حکومت اسلامی «سدهایی باید از سر راه برداشته شود...»


ایشان وظایف ویژه‌ «دانشجویان و دانش‌آموزان و طلاب علوم دینیه» را چنین برشمردند:


1- اعتراض به «استادان و دبیران و سران قوم» که «از مقاصد ملی و دینی که سرنگونی رژیم پوسیده»است انحراف پیدا کرده‌اند،


2- برقراری «روابط دوستانه و فعالانه» بین «طلاب علوم دینی و دانشجویان»،


3- دعوت از ارتش برای گسستن «زنجیر تسلط اجانب» و پیوستن به ملت،


4- هوشمندانه به مسائل روز نظر کردن، از جمله تلاش رژیم برای راه‌اندازی عده‌ای با شعارهای کمونیستی برای ترساندن مردم،


5- حمایت از «قیام حق‌طلبانه و مردانه‌ قشرهای کارگر و کارمندان محروم و مسلمان ایران که به اعتصاب کشیده‌اند».


تظاهرات دانش‌آموزان و دانشجویان شهرری


به دنبال صدور این پیام از سوی امام خمینی، در نیمه‌ دوم مهرماه و نیمه‌ اول آبان 1357 تظاهرات گسترده‌ای از سوی دانش‌آموزان و دانشجویان سراسر کشور صورت گرفت و یکی از مهم‌ترین تظاهرات در شهرری رخ داد. در کتاب "انقلاب اسلامی در شهرری" که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره این تظاهرات آمده است: اولین تظاهرات انقلابی شهرری پس از شروع سال تحصیلی توسط دانش‌آموزان دختر صورت گرفت. بنابر گزارش ساواک در 16مهر1357 بیش از 600 دانش‌آموز دختر ساعت 11 صبح در شهرری دست به راهپیمایی زدند.


دانش‌آموزان مسلمان با صلوات و شعارهای مذهبی و انقلابی به خیابان‌ها ریختند. آنها «ضمن حرکت از چهارراه آرامگاه و عبور از خیابان اصلی جاده‌ قم بیش از یک ساعت و نیم باعث راه‌بندان شدند. دانش‌آموزان دختر که از وسط خیابان عبور می‌کردند به اخطارهای مکرر مأموران حکومت نظامی برای متفرق­ شدن توجهی نکرده و پس از عبور از میدان شهرری و خیابان سپهبد رزم‌آرا داخل خیابان اقدس‌الدوله شدند. در آنجا مأمورین حکومت نظامی به منظور جلوگیری از حرکت انقلابی آنها شروع به تیراندازی هوایی کردند که پس از تیراندازی همگی آنان متفرق شدند».



روزنامه‌ رستاخیز در 18 مهر 57 گزارش داد: «به دنبال تعطیلی تعدادی از مدارس راهنمایی و دبیرستان و دانشسرای راهنماییِ تحصیلی، صبح دیروز در شهرری نیز بیش از چهار مدرسه و دانشسرا تعطیل بوده است. در جریان تعطیلی دبیرستان رضاشاه کبیر بیش از 1500 تن از دانش‌آموزان این دبیرستان که دست به تظاهرات آرام و دادن شعار زده بودند با مأموران گارد شهربانی که برای متفرق کردن آنان دخالت کرده بودند درگیری به وجود آمد که در جریان این درگیری شخصی به نام عبدالله بابایی زخمی و در بیمارستان رضاشاه کبیر (شهدای هفتم تیر فعلی) شهرری بستری شد. یکی از مقامات عالی­رتبه‌ حکومت نظامی درشهرری به دنبال این برخورد ضمن تماس با افراد گارد شهربانی دستور داد از این به بعد سعی شود دانش­‌آموزان را با یک رویه مسالمت‌­آمیز متفرق کرده و سعی شود برخوردی بین آنان و افراد پلیس پیش نیاید. علاوه بر این، در این روز750 تن از دانشجویان دانشسرای راهنمایی تحصیلی شهرری به سر کلاس نرفتند».


همچنین در گزارش ساواک تحت عنوان "اعتصاب و تظاهرات در حوزه‌ استحفاظی ناحیه‌ ژاندارمری مرکز" آمده است:


«1- آموزگاران و دانش‌آموزان دبیرستان‌های دخترانه و پسرانه‌ 22 مهر واقع در حوزه‌ استحفاظی گروهان ژاندارمری شهرری از تاریخ 25 مهر 57 اعتصاب نموده و از رفتن به کلاس درس خودداری نموده‌اند.


2- دبیران دبیرستان هنرستان صنعتی واقع در حوزه‌ استحفاظی گروهان ژاندارمری شهرری اعتصاب نموده و دانش‌آموزان نیز به تبعیت از آنان از رفتن به سر کلاس امتناع نمودند».


در 30 مهر 1357 هم گروهی از دانش‌آموزان در خیابان سیمان شهرری به راهپیمایی پرداختند و تا میدان اصلی شهرری پیش رفتند. در نزدیکی اداره‌ مخابرات شهرری مأموران کلانتری، تظاهرکنندگان را متفرق کردند و چند دانش‌آموز را که در بازار شهرری مشغول پخش اعلامیه بودند دستگیر کردند.


روز دوم آبان، دانش‌آموزان از مدارس مختلف با تظاهرات به دانشگاه تهران رفتند و تظاهرات بزرگی را با صلوات شروع کردند. به گزارش روزنامه‌ کیهان تعداد تظاهرکنندگان بیش از ده هزار نفر بود که در ساعت 11:30 از دانشگاه خارج و در خیابان‌ها به تظاهرات ادامه دادند. روز سوم آبان نیز دانش‌آموزان، مدارس را در تهران تعطیل و به‌طرف دانشگاه تهران حرکت کردند. آنان با دادن شعارهای ضد دولتی و ضد آمریکایی و شعارهایی مانند «درود بر خمینی، نصر من‌الله و فتح قریب» و شعارهایی در حمایت از زندانیان سیاسی در خیابان‌های دانشگاه تهران دست به راهپیمایی زدند.


روز چهارم و پنجم آبان نیز اکثر مدارس تهران و حومه تعطیل شد و دانش‌آموزان در خیابان‌ها دست به تظاهرات زدند. پلیس به تظاهرکنندگان حمله کرد و چندین دانش‌آموز را مجروح کرد. رژیم پهلوی برای جلوگیری از تجمع دانش‌آموزان اعلام کرد: دانشگاه تهران در روزهای ششم و هفتم آبان تعطیل است. به دنبال این تصمیم گروهی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران به مدت یک هفته اعلام تحصن کردند.


در 7 آبان دانش‌آموزان دبیرستان شهید و رضاشاه و شهرری هم در خیابان‌ها اقدام به تظاهرات و سردادن شعار کردند. در این روز با وجود اینکه نیروهای نظامی در جلوی درب اصلی دانشگاه مستقر شده بودند، اما عده‌ای از دانشجویان و مردم در محوطه‌ دانشگاه دست به تظاهرات زدند.


ساواک تحت عنوان تظاهرات دانش‌آموزان شهرری در 9 آبان57 گزارش داده است که ساعت 11 روز سه‌شنبه حدود 500 نفر دانش‌آموز که تعدادی چوب در دست داشته‌اند، در بازار شهرری به تظاهرات پرداخته و شعار می‌دادند: «ما بت‌شکنیم، شیشه­ شکن نیستیم». با ورود تظاهرکنندگان به بازار شهرری گروهی از بازاریان مغازه‌های خود را تعطیل و بازار به حالت نیمه‌تعطیل درآمده است. تظاهرکنندگان با دخالت مأموران انتظامی متفرق شدند. روزنامه‌ اطلاعات در این رابطه نوشت که گروهی از دانش‌آموزان دبیرستان‌های شهرری به‌عنوان اعتراض به عدم تشکیل کلاس‌ها ابتدا به [اداره] آموزش و پرورش رفتند و سپس راهی بازار شدند که با تیراندازی و پرتاب گاز اشک‌آور مأموران متفرق شدند. تظاهرات دانش‌اموزان شهرری اگرچه با سرکوب رژیم پهلوی مواجه شد اما پیش‌زمینه‌های 13 آبان را فراهم ساخت.


تبعید امام خمینی به ترکیه 13 آبان 1343


کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی حقی است که به اتباع بیگانه داده می‌شود و آنها را ازشمول قوانین کشور مصون ومستثنی می‌کند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.


کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگران این قانون را به کشورهای ضعیف تحت‌ سلطه تحمیل می‌کردند؛ کاپیتولاسیون درایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را بعلت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بین‌الملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید.


هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمی‌گذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنی‌بر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیتت دولت تصویب کرد.



تسخیر لانه جاسوسی آمریکا


در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت، در سرتاسر کشور، حرکت‌هایی می‌شد تا جو سیاسی جامعه را ملتهب و پیچیده کند. بعدها معلوم شد که مرکز تمامی این فتنه‌ها و جریانات ضدانقلابی، در سفارت آمریکا در تهران است؛ در حالیکه موضع منافقانه آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی مانع از روشن شدن چهره واقعی آمریکا در میان مردم گردیده بود. به همین جهت، امام خمینی، بیانات قاطعی علیه ابرقدرت‌ها و بویژه آمریکا، ابراز فرمودند و خصوصا با ورود شاه به آمریکا فرمان مقابله را به تمامی دانش‌آموزان و دانشجویان و طلاب علوم دینی صادر نمودند.


در چنین شرایطی با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند.



دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و ... گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا، از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند. در هنگام تسخیر سفارت، آمریکایی‌ها، به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالت‌ها و تجاوزارت و غارت‌های خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقی‌مانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت نمودند.


امام خمینی نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند.



این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی‌ها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال طلب و آزادیخواه بودند، دست به یکسری اقدامات بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله، فشار آوردن به مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و ...، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر؛ اما پس از بی‌ثمر ماندن آنها، به اقدامات جدی‌تری روی آوردند؛ از جمله: قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارای‌ها و اموال ایران و ... که هیچ‌کدام تاکنون در عزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بی‌عدالتی جهانی و منشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است. مقاله مرتبط: ۴۴۴ روز؛ وقایع‌نگاری تسخیر لانه جاسوسیبازخوانی روند و پیامدهای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا پیروزی یا شکست؟


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته