دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
15 شهريور 1395 - 11:28
مدیرعامل خانه کتاب در گفت‌وگو با آنا (بخش دوم):

خانه کتاب در شعب ابی‌طالب است/ شوآف در سطح بین‌الملل برای ما مهم بود

مدیرعامل خانه کتاب گفت: «سیاست‌زدگی، آفت بزرگ عرصه فرهنگ در کشور ماست. گاهی آنقدر سیاست‌زده می‌شویم که فراموش می‌کنیم فرهنگ بر سیاست اولویت دارد. نباید با این تفکر وجود داشته باشد که اگر فلانی با ما نیست، باید نابودش بکنیم.»
کد خبر : 115618

هادی حسینی‌نژاد، خبرنگار فرهنگی آنا: در بخش نخست از این گفت‌وگو، مباحثی همچون نشریات و جلسات نقد کتاب سرای اهل قلم، و عملکرد خانه کتاب در حوزه تولید آمار و اطلاع‌رسانی مطرح شد و در بخش پیش‌رو، علاوه بر تکمیل بحث آمارهای نشر، شرایط خبرگزاری ایبنا از جمله اُفت رتبه این خبرگزاری به بیش از 1700، اتفاقات سال‌ 92، تعدیل چشم‌گیر نیروها و نهایتا اداره شدن این خبرگزاری با کمتر از 20 نیرو در حال حاضر پرداخته شده که مجید غلامی‌جلیسه -مدیرعامل خانه کتاب- توضیحات خود را درباره مباحث مورد اشاره، ارائه کرده است.


از قسمت قبل: [شما در جشنی که سال گذشته در هفته کتاب برگزار کردید، از انتشار یک میلیون عنوان کتاب بعد از پیروزی انقلاب، خبر دادید. این آمار غلط است و ما آن را در گزارشی تشریح کردیم. حتی آقای صالحی –معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد- هم در جمع خبرنگاران به واقعیت اذعان داشت. در ادامه هم دیدیم که آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- در مراسم اختتامیه جایزه کتاب سال، باز هم به اطلاعاتی که شما تولیدکننده آن بودید اشاره کرد؛ یعنی یک میلیون عنوان کتاب! جالب آنکه این آمار غلط با واحدِ عنوان روی صفحه اول سایت خانه کتاب وجود دارد و اصلاح نشده است.


شما به عنوان یک خبرنگار،‌ برداشت خودتان را از گفته‌های دیگران انعکاس می‌دهید. آقای جنتی هم برداشت خودش را اعلام کرد.


مساله Show off جشن یک‌میلیون عنوان کتاب در سطح بین‌الملل برای ما مهم بود، ولو اینکه ما می‌دانیم کتاب‌هامان ارزشمندی لازم را ندارد

شما با عنوان جشن یک میلیون عنوان کتاب، خبر منتشر کردید، کارت دعوت چاپ کردید، در مراسم و در نمایشگرهای پشت تریبون این عنوان دیده می‌شد و حتی مجری برنامه هم مدام روی این رقم تاکید داشت! درست است که شما دفترچه‌ای چاپ کردید که در آن به آمار اشاره شده اما مگر چند نفر این کتابچه را در کشور دیده‌اند؟


نکته‌ای که شما باید به آن توجه کنید، بُرد تبلیغی آن جشن برای نظام بود که ما در برگزاری‌اش، به آن توجه داشتیم.] به هر حال مساله شوآف (Show off = خودنمایی، پُز دادن، به رخ کشیدن) آن در سطح بین‌الملل برای ما مهم بود. یعنی ولو اینکه ما می‌دانیم کتاب‌هامان ارزشمندی لازم را ندارد، ولی بالاخره نشر ما به عددی رسید که حکایت از اتفاق مهمی داشت و این اتفاق را نمی‌شود کتمان کرد.


ضمن اینکه این اتفاق در آمار کشورهای دیگر، حتی کشور آمریکا هم وجود دارد؛ آن‌ها هم در آمار کلان خود، کتاب‌های درسی، دانشگاه و سایر کتاب‌ها را از هم تفکیک نمی‌کنند. اما اگر بخواهیم مساله میزان مطالعه را در نظر بگیریم، باید بخشی از کتاب‌ها را از آمارها بیرون بکشیم؛ زیرا این کتاب‌ها، مشمول مطالعه نمی‌شوند.


البته در نظر داشته باشید که ما در عین حال در آن مراسم، واقعیت‌ها را هم گفتیم. مثلا این واقعیت که از بین این همه ناشر، تنها 25 ناشر حرفه‌ای در کشور ما وجود دارد. چه کسی حاضر بود این واقعیت را بگوید. در برخی موارد ما حتی قصد داشتیم مسائل دیگری را هم بگوییم اما اقتضائات نظام حکم می‌کرد که ملاحظه کنیم؛ چراکه لزومی ندارد همه مسائل را برای همه‌کس، شفاف عنوان کنیم.


با وجود تمام این صحبت‌ها، سیستم آمار نشر ما واقعا نیازمند بازنگری است. کمااینکه ما این رویکرد را به صورت جدی در معاونت امور فرهنگی ارشاد دنبال کردیم و برای آن برنامه‌ریزی هم داشتیم. منتهی رسیدن به ایدئال‌ها، زمان‌بر است. حداقل باید پله‌پله مسیر را پیمود. ما هم همین‌کار را کردیم و این اولین بار بود که وضعیت سی‌وشش ساله نشر در قالب یک کتابچه، منتشر شد؛ و برای اولین بار بود که کتاب‌شناسی ماهانه با اطلاعات کامل و تخصصی منتشر می‌شود. ما اطلاعات کامل‌تری را از وضعیت نشر کشور، برای نهادهای تصمیم‌گیرنده ارسال می‌کنیم. همین‌طور برای اولین بار بود که آمار فروش کتاب در سطح کشور، در قالب برگزاری طرح عیدانه و تابستانه کتاب به صورت آنلاین منتشر شد. این کار، سیستم عجیب و غریبی را می‌طلبید که اصلا شوخی نبود. می‌خواهم بگویم ایجاد بین آماری، کاری زمان‌بر و هزینه‌بر است، ضمن اینکه اطلاعات موجود ظرف سال‌های گذشته مشکل دارند. بسیاری از فیلدهای کتاب‌ها، خالی مانده‌اند؛ مثل فیلد قیمت کتاب، تیراژ و ... الزام درج اطلاعات اصلی و درست کتاب برای ناشر وجود ندارد، مثلا ناشر تیراژش را نمی‌زند و کسی هم نیست به او بگوید چرا. خیلی از ناشران به رغم قانون، قیمت را در کتاب‌های خود درج نمی‌کنند؛ مخصوصا کتاب‌های نفیس که ناشران به دلیل اینکه بتوانند قیمت کتاب‌هاشان را تغییر دهند، آن را در کتاب درج نمی‌کنند. حتی الزامی برای ثبت اطلاعات دقیق کتاب‌ها در کتابخانه ملی وجود ندارد؛ خیلی از ناشران اطلاعات اشتباه می‌دهند. طبیعی است که از این آمار نمی‌توان استنتاج درستی داشت.


در صحبت‌هاتان اشاره‌ای داشتید به سیستم تولید آمار نشر در کشور آمریکا که البته نیازمند بررسی و تحقیق بیشتری است. برخلاف مباحث مطرح شده، اتفاقا آمارهای جهانی در پاره‌ای از مسائل، کاملا شفافیت دارد. اولا در این کشورها -من جمله آمریکا- آمارها بر مبنای New Titles و Re-editions (عنوان جدید و ویراست جدید) تبیین می‌شوند، چراکه رقم پیش‌فرضی به عنوان تیراژ در مرحله چاپ و ضرورت درج چنین عددی در کتاب وجود ندارد. در واقع چیزی که برای آن‌ها مهم است، میزان فروش و مطالبه مخاطبان است که به فراخور آن‌ها، کتاب‌ها بازنشر می‌شوند و آنچه نهایتا به شکل دقیق در آمارهای جهانی نشر درج می‌شود، تعداد جلد‌های فروش رفته و مبلغ آن‌هاست. این اتفاق، اتفاقی است که ما در کشور خودمان حتی به آن نزدیک هم نشده‌ایم، و اتفاقا اطلاع از میزان فروش است که برای بررسی وضعیت نشر کشور به کار می‌آید، نه تیراژ‌هایی که اصلا معلوم نیست واقعیت دارند یا نه. به علاوه اینکه اصلا معلوم نیست کتاب‌هایی که چاپ می‌شوند، چه سرنوشتی دارند: فروخته می‌شوند یا در کتاب‌فروشی‌ها فرسوده شده و نهایتا خمیر می‌شوند. بنابراین در واقع آمارهایی که در کشور ما و در خانه کتاب تولید می‌شوند، رسما به درد تحلیل و بررسی نمی‌خورند، چراکه نمی‌توان با اتکا به آن‌ها، به وضعیت واقعی نشر رسید. اطلاعات خانه کتاب می‌گوید کمتر از 3 هزار کتاب‌فروشی در کشور ما وجود دارد.


عدد 3 هزار، عدد ایدئال‌گرایانه‌ای است. در مرجع ما این عدد ثبت شده، اما واقعیت این است که ما هزار کتاب‌فروشی به معنای واقعی کلمه هم نداریم.


یکی از اهداف سیستم تولید آمار در خانه کتاب،که می‌خواستند با اتکا به اعداد و ارقام میزان یارانه‌ها را تعیین کنند

بدتر! پس به این نتیجه می‌رسیم که اگر مسیر تهیه آمار نشر در کشور ما روی بخش فروش متمرکز بود، اطلاعات درست‌تر و کارمدتری را برای ارزیابی وضعیت بازار نشر در کشور داشتیم.


همانطور که گفتم، هدف از سیستم تولید آمار در خانه کتاب، از ابتدا چیز دیگری بود. آنچه در خانه کتاب انجام شده و در حال حاضر نیز کم و بیش در حال انجام است، متفاوت است. مثلا زمانی بود که به ناشران یارانه کاغذ تعلق می‌گرفت و می‌خواستند اعداد و ارقامی داشته باشند که مبتنی بر آن میزان یارانه‌ها را تعیین کنند.


یعنی قبول دارید که این سبک و سیاق آمارها ما را به جایی نمی‌رساند؟


قطعا همینطور است. اصلا بحث من این است که بگویم این آمارها اصلا مهم نیستند. البته تغییر رویکرد در خانه کتاب ایجاد شده است. اما درباره بحث ثبت آمار فروش باید بگویم که در خارج از ایران شفافیت‌های مالیاتی وجود دارد؛ یعنی ناشر خوداظهاری می‌کند، پای آن می‌ماند و اگر هم تخلفی دیده شود باید تاوان بدهد. به همین دلیل تمام چهارچوب‌های مشخص است؛ تعداد کتاب‌هایی که ناشر چاپ کرده، تعداد کتاب‌هایی که فروخته و ... هیچ ابایی هم ندارد که اطلاعات مالی خود را به انجمن‌ بالادستی خود اعلام کند، چراکه اگر بخواهد عضو انجمن بماند و از مزایای این عضویت برخوردار باشد، چاره‌ای جز این هم ندارد. اما آیا در ایران هم چنین شرایطی وجود دارد؟ قطعا نه تنها در بازار کتاب، بلکه در هیچ بازاری چنین شفافیت‌هایی وجود ندارد؛‌ شفافیتی که مطابق با آن، فعالان اقتصادی در هر حوزه‌ای، اطلاعات تولید و فروش خود را روشن و بدون واهمه ارائه کنند.


اما در کشور ما ناشران و کتاب‌فروشان از معافیت مالیاتی برخوردار هستند. پس چرا نباید اطلاعات مالی خود را ارائه کنند؟


با این وجود این کار را نمی‌کنند. شاید سیستم فکری حاکم در جامعه ما مانع این شفافیت‌ها باشد. دو سال پیش در نمایشگاه کتاب تهران آماری ارائه دادیم و رتبه‌های نخست فروش در بخش کتاب‌های دانشگاهی را معرفی کردیم. جالب است بدانید که این ناشر‌ها به ما نامه اعتراض زدند که چرا اعلام کردید ما در صدر لیست پرفروش‌ها قرار گرفتیم؟ هیچ می‌دانید این مسأله چه عواقبی برای ما دارد؟ در چنین شرایطی اینکه از ما توقع داشته باشید بتوانیم بخش فروش کتاب را رصد کنیم، تقریبا توقع غیر ممکنی است.


اما ما بررسی‌های دیگری کرده‌ایم و جامه‌های آماری دیگری را ساخته‌ایم. مثلا همین زیرساختی که در طرح عیدانه و تابستانه کتاب ایجاد شد، دارد یک‌سری اطلاعات جدید از وضعیت نشر و میزان فروش کتاب در سراسر کشور به ما می‌دهد. این اتفاق خوبی است. سرمایه‌گذاری ما در حال حاضر روی این حوزه است و آقای صالحی هم معتقد است باید این رویه را با کمک مردم و کتاب‌فروش‌ها گسترش بدهیم تا از این طریق، اطلاعاتی نسبی از وضعیت فروش کتاب در کشور به دست بیاوریم. بنابراین این آمارها (اشاره به آمارهای ثبتی خانه کتاب)؛ نمی‌گویم بی‌فایده هستند اما قطعا نمی‌توانند ما را به آن اطلاعات اثربخشی که برای برنامه‌ریزی نشر به دنبال آن هستیم برسانند.


این آمارها اصلا مهم نیستند؛ نمی‌گویم بی‌فایده هستند اما قطعا نمی‌توانند ما را به آن اطلاعات اثربخشی که برای برنامه‌ریزی نشر به دنبال آن هستیم برسانند

خُب؛ برویم سر موضوع خبرگزاری ایبنا. همانطور که می‌دانید، این خبرگزاری در کنار «کتاب هفته» که تعطیل شد، از سال 92 دچار چالش‌های عجیبی و غریبی شد: از آمدن و رفتن 3 سردبیر گرفته تا خواستن عذر تعداد قابل توجهی از خبرنگاران این خبرگزاری و باقی قضایا. با تداوم پیدا کردن آن رویه، و شواهد قرائن نشان می‌دهد که در حال حاضر ایبنا شرایط خوبی ندارد؛ آنچنانکه رتبه این خبرگزاری در میان سایت‌های ایرانی، به بالای هزار و 700 رسیده است. این در حالی است که رَنک بعضی از سایت‌های مرتبط با کتاب، مثلا سایت‌هایی که به فروش نسخه‌های الکترونیکی کتاب مبادرت دارند، 500 یا 600 است؛ همینطور سایت برخی از مراکز نشر! و طرفه آنکه در شرایطی شاهد این وضعیت هستیم که همه از افت مخاطب و سرانه مطالعه عمومی حرف می‌زنند. خروجی پایین ایبنا هم موید آن است که تعداد خبرنگارهای این خبرگزاری، بسیار کم شده و تا آنجا که می‌دانم، به زیر 15 نفر رسیده است. سوال من این است که سرنوشت ایبنا چه می‌شود و تا کی باید شاهد افول تدریجی و البته ناراحت‌کننده آن باشیم؟ اصلا چرا بعد از دو سال و چند ماه، هنوز این خبرگزاری با سرپرست اداره می‌شود و سردبیر ندارد؟


دولت آقای روحانی در یک دوره‌ای کار را دست گرفت که وضعیت اقتصادی، وضعیت بغرنجی بود و هنوز هم هست. بودجه سال 94 خانه کتاب، 60 درصد بودجه 92 بود. در نظر داشته باشید که ما در این سال‌ها شاهد تورم 20 تا 25 درصدی در کشورمان بوده‌ایم بنابر قاعدتا باید بودجه بیشتری به خانه کتاب اختصاص پیدا می‌کرد، اما برعکس؛ شاهد کاهش بودجه هم بودیم. هر سال هم کم‌تر شده؛ مثلا امسال (سال 95) با توجه به بخش‌نامه اخیر آقای نوبخت، بودجه خانه کتاب 50 درصد بودجه سال 92 در نظر گرفته شده است.


به نظرم باید این شرایط اقتصادی را جدی بگیریم. خود شما هم دارید در سیستمی کار می‌کنید؛ حقوق می‌گیرید، عیدی و مزایا و ... که هر سال افزایش دارد. حالا توجه داشته باشید که با وجود افزایش فعالیت‌ها در خانه کتاب، بودجه خانه کتاب چقدر تغییر کرده و در مقابل، پرسنل ما چقدر کم‌تر شده‌اند. نمی‌شود این شرایط را کتمان کرد؛ آن‌قدر که بگویم ما در شعب ابیطالب هستیم. من همیشه در جلسات معاونت امور فرهنگی به این موضوع اشاره می‌کنم که با توجه به وضعیت موجود، ما داریم معجزه می‌کنیم. گرداندن خانه کتاب با بودجه کنونی، واقعا معجزه است.


نکته دیگر درباره رتبه ایبنا که گفتید در حال حاضر بالای هزار و 700 است. البته رَنک، یکی از المان‌هایی است که می‌شود برای بررسی عملکرد سایت مورد بررسی قرار داد اما من از شما می‌پرسم که رتبه سال 92 ایبنا چقدر بوده است؟ زمانی که من به خانه کتاب آمدم، این عدد بیشتر از 3 هزار و رَنک سایت خانه کتاب (ketab.ir) بالای 7 هزار بود که در حال حاضر نزدیک 680 است.


بودجه امسال خانه کتاب 50 درصد بودجه سال 92 است

البته شما سایت خانه کتاب را تبدیل کرده‌اید به کتاب فروشی.


خیر. ربطی به کتاب‌فروشی شدن این سایت ندارد. تنها یکی از عوامل تعیین رنک، تعداد مراجعه است؛ صدها عامل دیگر هم وجود دارد. داشتم می‌گفتم؛ ایبنا را با رنک بالای 3 هزار تحویل گرفتیم و در دوره جدید رویکردها هم به لحاظ محتوایی و هم به لحاظ عمبکردی تغییر پیدا کرد؛ چه در دوره آقای اسدزاده و چه بعد از ایشان. به اعتقاد من، دوره آقای اسدزاده، بهترین دوره ایبنا بوده است.


همان دوره هم بود که رنک ایبنا به 700 نزدیک شد.


اما فراز و نشیب‌هایی که برای ایشان به وجود آوردند شرایط را تغییر داد. شوک کمی نیست که یک خبرگزاری آن‌طور تخریب شود و انتظار داشته باشیم که به سادگی بتواند به شرایط سابق خود برگردد. به نظر من سیاست‌زدگی، آفت بزرگ عرصه فرهنگ در کشور ما است. گاهی آنقدر سیاست‌زده می‌شویم که فراموش می‌کنیم فرهنگ به سیاست اولیت دارد و نباید با این تفکر وجود داشته باشد که اگر فلانی با ما نیست، باید نابودش بکنیم. فکر نمی‌کنیم که نابود کردن یک نفر (اشاره به ایبنا) می‌تواند به قیمت نابود شدن فرهنگ تمام شود. فکر نمی‌کنیم که به کتاب یا بنیان یک موسسه در حوزه کتاب ضربه می‌خورد. احساسی و سیاسی برخورد می‌کنیم و کاری به عواقب کار نداریم.


به هر حال اتفاقاتی از این دست، در روند کار تاثیر می‌گذارند منتهی اینکه ایبنا در حال حاضر چه وضعیتی دارد و چرا خروجی‌‌هایش کم شده؛ توضیحش این است که ما توانایی مالی سابق را نداشتیم و به همین خاطر بسیاری از مسائل تحت الشعاع وضعیت مالی خانه کتاب قرار گرفته است و نباید انتظار داشت که مسائل آنطور که ما برنامه‌ریزی کرده‌ایم و می‌خواهیم، پیش بروند.


با این وجود من فکر می‌کنم ایبنا چهار موتوره پیش می‌رود و با توجه به شرایط مالی و تعداد نیروها، این خبرگزاری با تمام توان کار می‌کند. همچنین معتقدم خبرگزاری ایبنا، تاثیرگذاری خود را دارد و اینطور نیست که فعال نباشد و... مثلا بررسی عملکرد ایبنا در بیست‌ونهمین نمایشگاه کتاب تهران نشان داد متوسط خبری که روزانه در ایام نمایشگاه روی خروجی رفته، 70 خبر در بخش داخلی و بین 20 تا 30 خبر در بخش خارجی بوده است. سرجمع حدود هزار خبر در ده روز نمایشگاه روی سایت ایبنا رفته است. میزان بازدید‌های ما هم مناسب است و قبلا هم همین‌قدر بود.


در دوره دست‌ودل‌بازی ها و بریز‌وبپاش‌ها گذشته؛ مبلغ حق‌التحریر‌های ما در ماه، به 5 میلیون تومان هم نمی‌رسد

بنابراین نسبت به دوره‌ای که دست‌ودل‌باز در ایبنا پول خرج می‌شد -خودتان بهتر می‌دانید- نیروی حق‌التحریر می‌گرفتند و رقم قابل توجهی حق‌التحریر پرداخت می‌شد، بریز و بپاش می‌کردند و ... در حال حاضر جمع مبلغ حق‌التحریر‌های ما در ماه، به 5 میلیون تومان هم نمی‌رسد. به هر حال شرایط اقتضا می‌کند مطابق با الگوهای اقتصاد مقاومتی پیش برویم. طبیعی است که اگر وضعیت اقتصادی بهتر بود، شعبه‌های استانی راه می‌انداختیم، نیروهای بیشتری می‌آوردیم، نیروهای حق‌التحریر بیشتری می‌گرفتیم و پوشش بیشتری داشتیم. وقتی من می‌بینم شرایط مالی من باعث می‌شود محدودیت‌هایی را در چهارچوب کاری کارکن قائل بشوم، نتیجه این است که شما می‌بیند و گفتید؛ خروجی ما در روز به 30 مطلب هم نرسد و... اما من‌حیث‌المجموع من خودم از شرایط ایبنا با توجه به محدودیت‌های فعلی و میزان بودجه، راضی هستم و فکر می‌کنم خوب کار می‌کند. بازخوردها هم راضی کننده است اگرچه قطعا ایدئال هم نیست.


(ادامه دارد...)


* در بخش سوم و نهایی از این گفت‌وگو، موضوعاتی همچون عملکرد خانه کتاب در برگزاری طرح‌های عیدانه و تابستانه کتاب، جایزه کتاب سال و تعطیل کردن کتاب فصل، و عدم تعامل سازمان صدا و سیما با خانه کتاب مورد بحث قرار گرفته است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته